خنده بازار موش موشی
شنبه 19 شهريور 1390برچسب:, :: 21:8 :: نويسنده : موش موشی

تذکر آيين نامه اى:


  ۱- از خوردن قلم پرهيز کنيد. ۲- از تا کردن٬ مخدوش کردن٬سابيدن٬ ليس

 زدن و موشک درست کردن پاسخنامه خودداری نماييد. ۳- کيک به تعداد لازم

 خريداری شده است٬ از گدا گشنه بازی پرهيز کنيد! ۴- آماده! اکشن!!!


 ۱) کداميک از فرمايشات لقمان حکيم به فرزندش می باشد؟

 الف) فرزندم خداوند پرهيزکاران را دوست دارد.

 ب) فرزندم خداوند پرهيزکاران را دوست ندارد!

 ج) پدرسگ مگه من سر گنج نشستم؟

 د) شيرمو حلالت نمی کنم اگه يه بار ديگه اين پری ورپريده رو سوار ماشينت کنی!


 ۲) مرواريد خليج فارس؟

 الف) کيش ب)پيشته ج) چخه د) مااااوووو(صدای گربه بعد از دمپايی خوردن )


 ۳) بزرگترين هواپيمای مسافربری جهان؟

 الف) بوئينگ(Booing) ب) بوئينگ کوچولو (Booing 345)

 ج) بوئينگ بزرگ(Booing707) د) باز کن اون پنجره رو! خفه شديم از بوش !!


 ۴) خواننده ی ترک؟

 الف) سيبيل کن ب) سيبيل تراش ج) ريش تراش د) سه بيل و سه خاک انداز تراش (Mach 3)


 ۵) کداميک يک تيم اسپانيايی است؟

 الف) اتلتيکو بيل بااو

 ب) اتلتيکو کلنگ با من

 ج) اتلتيکو خاک انداز هم با من

 د) اتلتيکو! پس تو چه غلطی می کنی؟


 ۶) نامزد خوش خنده ی آخرين دوره رياست جمهوری؟

 الف) کرروبی ب) کورپاک کنی ج) کچل شويی د) همه ی موارد!


 ۷) نژاد مردم ساکن کرواسی؟

 الف) کروات ب) پاپيون ج) دستمال گردن د) هيچکدام(يقه وطنی )


 ۸) کداميک جز خبرگزاريهای داخلی نيست؟

 الف) ايلنا ب) ايسنا ج) خاله نسرين اينا د) ای شرتی بزن پرس! (افتاد؟ )


 ۹) فوتباليست انگليسی؟

 الف) اندی کول ب) اندی زيربغل ج) اندی سرشانه د) اندی مرسی هيکل


  ۱۰) از سازهای موسيقی که همنشينی با مبتديان اين رشته توصيه نمی

 شود؟

 الف) ساکسيفون ب) کوله پشتی سيفون ج) چمدون سيفون د) کيف پول سيفون


 ۱۱) بازيکن تيم ملی عربستان؟

 الف) احمد الدوساری ب) حسن السه تبريز ج) غضنفر الچهار قزوين د) قلی ال اِن سانفرانسيسکو


  ۱۲) رئيس جمهور کو,چولوی روسيه؟

 الف) پوتين ب) صندل ج) دمپايی د) نزن بابا رفتم !!!


  ۱۳) .................. بى تو سردمه ؟

 الف) بخارى ب) پتو ج) آرش د) دى جى على گيتور !!

 اگه خوشت اومد نظر فراموش نشه

 

شنبه 19 شهريور 1390برچسب:, :: 21:7 :: نويسنده : موش موشی

خانم جوانی که در کودکستان برای بچه های 4 ساله کار میکرد

 میخواست چکمه های یک بچه ای را به پایش کند ولی چکمه ها به پای بچه نمیرفت بعد از کلی فشار
 ...
 و خم و راست شدن و بچه را بغل کردن و گذاشتن روی میز بعد روی زمین بلاخره باهزار جابجایی

 و فشار چکمه ها را به پای بچه میکندو یک نفس راحت میکشد که ...هنوز آخیش گفتن تموم نشده

 که بچه گفت این چکمه ها لنگه به لنگه است .

 بت = چکمه= پوتین

 خانم ناچار با هزار بار فشار و اینور وانور شدن و مواضب باشه که بچه نیفته هرچه توانست

 کشیدتا بلاخره بتهای تنگ را یکی یکی از پای بچه درآورد .و گفت ای بابا

 و با ز با همان زحمت زیادپوتین ها این بار دقیق و درست پای بچه کرد که لنگه به لنگه نباشه

 ولی با چه زحمتی که بت ها به پای بچه نمیرفتن و با فشار زیاد بلاخره موفق شد که بت ها را

 به پای این کوچولو بکند

 که بچه گفت

 این بت ها مال من نیست

 خانم جوان با یک بازدم طولانی و کله تکان دادن که انگار یک مصیبتی گریبانگیرش

 شده. با خستگی تمام نگاهی به بچه انداخت و گفت آخه چی بهت بگم

 دوباره با زحمت بیشتر این بت هایبسیار تنگ را در آورد.

 وقتی تمام شد پرسید خب حالا بت های تو کدومه؟

 بچه گفت همین ها بت های برادرمه ولی مامانم گفت اشکالی نداره میتونم پام کنم

 مربی که دیگه خون خونشو میخورد سعی کرد خونسردی خودش را حفظ کند

 و دوباره این بت هایی را که به پای این بچه نمیرفت به پای او کرد

 یک آه طولانی کشید و

 بعد گفت خب حالا دستکشهات کجان؟ توی جیبت که نیستن

 بچه گفت توی بت هام بودن دیگه ............

شنبه 19 شهريور 1390برچسب:, :: 21:5 :: نويسنده : موش موشی

- آلبرت انیشتن: در کودکی دچار بیماری دیسلسیک بود. یعنی معنی و مفهوم کلمات و عبارات را درست تشخیص نمی داد. معلم آلبرت انیشتن او را عقب مانده ذهنی، غیر اجتماعی و همیشه غرق در رویاهای احمقانه توصیف می کرد، ضمنا وی دوبار در امتحانات کنکور دانشگاه پلی تکنیک زوریخ مردود شد!

۲- توماس ادیسون: که معلمانش از آموزش او در مدرسه عاجز مانده بودند در تمام طول تحصیل کم ترین نمره ها را از درس فیزیک می گرفت ولی همین شخص بعدها موفق شد بیش از هزار وصد و پنجاه اختراع به جامعه بشریت عرضه کند که بیشتر آنها در زمینه علم فیزیک بوده است!

۳- بتهون: معلم او می گفت در طول زندگیش "اوچیزی یاد نخواهد گرفت”.

۴- پیکاسو: یکی از معروفترین نقاشان جهان بدون کمک و حضور پدرش که در زمان امتحانات کنارش می نشست نمی توانست در درس هایش نمره قبولی کسب کند!

۵- هیلتون: که مالک بیش از ۳۰۰ هتل در سرتاسر دنیاست در دوران کودکی برای گذران زندگی مجبور بود کف سالن‌ها و هتل ها را طی بکشد!

۶- جیمز وات: که مخترع ماشین بخار بود فردی کودن توصیفش می کردند!

۷- امیل زولا: نویسنده بزرگ فرانسوی دانش آموزی تنبل بود که در مدرسه از درس ادبیات معمولا نمره صفر می گرفت!

۸- ناپلئون بنا پارت: مدرسه خود را با رتبه ۴۲ به عنوان یک دانش آموز غیر ممتاز ترک کرد!

۹- لویی پاستور: در مدرسه یک محصل متوسط بود و در دوره لیسانس در درس شیمی بین ۲۲ نفر رتبه ۲۲ را کسب کرد!

شنبه 19 شهريور 1390برچسب:, :: 21:5 :: نويسنده : موش موشی

قانون صف:اگر شما از یک صف به صف دیگری رفتید، سرعت صف قبلی بیشتر از صف فعلی خواهد شد. 

قانون تلفن:اگر شما شماره ای را اشتباه گرفتید، آن شماره هیچگاه اشغال نخواهد بود. 

قانون تعمیر:بعد از این که دست تان حسابی گریسی شد، بینی شما شروع به خارش خواهد کرد. 

قانون کارگاه:اگر چیزی از دست تان افتاد، قطعاً به پرت ترین گوشه ممکن خواهد خرید. 

قانون معذوریت:اگر بهانه تان پیش رئیس برای دیر آمدن پنچر شدن ماشین تان باشد، روز بعد واقعاً به خاطر پنچر شدن ماشین تان، دیرتان خواهد شد. 

قانون حمام:وقتی که خوب زیر دوش خیس خوردید تلفن شما زنگ خواهد زد. 

قانون روبرو شدن:احتمال روبرو شدن با یک آشنا وقتی که با کسی هستید که مایل نیستید با او دیده شوید افزایش می یابد. 

قانون نتیجه:وقتی می خواهید به کسی ثابت کنید که یک ماشین کار نمی کند، کار خواهد کرد.
 

 قانون بیومکانیک:نسبت خارش هر نقطه از بدن با میزان دسترسی آن نقطه نسبت عکس دارد. 

قانون تئاتر:کسانی که صندلی آنها از راه روها دورتر است دیرتر می آیند. 

قانون قهوه:قبل از اولین جرعه از قهوه داغتان، رئیس تان از شما کاری خواهد خواست که تا سرد شدن قهوه طول خواهد کشید.

شنبه 19 شهريور 1390برچسب:, :: 21:5 :: نويسنده : موش موشی

متن سنگ قبر كوروش كبير

 اي انسان هر كه باشي واز هر جا كه بيايي
  ميدانم خواهي آمد
  من كوروشم كه براي پارسي ها اين دولت وسيع را بنا نهادم
  بدين مشتي خاك كه تن مرا پوشانده رشك مبر

 ***
  متن سنگ قبر پروين اعتصامي
 آنكه خاك سيه اش بالين است
 اختر چرخ ادب پروين است
 گرچه تلخي از ايام نديد
 هر چه خواهي سخنش شيرين است

 ***
  متن سنگ قبر فروغ فرخزاد
 من از نهايت شب حرف ميزنم
 من از نهايت تاريكي
 واز نهايت شب حرف مي زنم
 اگر به خانه من آمدي براي من م
 اي مهربان چراغ بيارو يك دريچه
 كه از آن به ازدحام كوچه خوشبخت بنگرم

 ***
  متن سنگ قبر فريدون مشيري
 سفر تن را تا خاك تماشا كردي
 سفر جان را از خاك به افلاك ببين
 گر مرا مي جويي
 سبزه ها را درياب با درختان بنشين

 ***
  متن سنگ قبر فردين
 بر تربت پاكت بنشينم غمناك
 كوهي زهنر خفته بينم در خاك
 از روح بزرگ هنريت فردين
 شايد مددي به ما رسد از افلاك

 ***
  متن سنگ قبر بابك بيات
 سكوت سرشار از ناگفته هاست

 ***
  متن سنگ قبر خسرو شكيبايي
 در ازل پرتو حسنت زتجلي دم زد
 عشق پيدا شدوآتش به همه عالم زد

 ***

 متن سنگ قبر حافظ
 بر سر تربت ما چون گذري همتي خواه
 كه زيارتگه رندان جهان خواهد بود

 ***
  متن سنگ قبر سهراب سپهري
 به سراغ من اگر مي آييد
 نرم وآهسته بياييد
 مبادا كه ترك بردارد چيني نازك تنهايي من

***
  متن سنگ قبر منوچهر نوذري
 زحق توفيق خدمت خواستم دل گفت پنهاني
 چه توفيقي از اين بهتر كه خلقي را بخنداني

 ***
  متن سنگ قبر وينستون چرچيل
 من براي ملاقات با خالقم آماده ام
 اما اينكه خالقم براي عذاب دردناك ملاقات با من آماده باشد چيز ديگريست

 ***
  متن سنگ قبر اسكندر مقدوني
 اكنون گور او را بس است
 آنكه جهان اورا كافي نبود

 ***
  متن سنگ قبر نيوتن
 ظبيعت وقوانين طبيعت در تاريكي نهان بود
 خدا گفت بگذار تا نيوتن بيايد.....
 وهمه روشن شد

***
 متن سنگ قبر فرانك سيناترا(بازيگر و خواننده)
  بهترين ها هنوز در راهند
  انسانهاي بزرگ واقعا” بزرگند

  فرانک سیناترا

***
متن سنگ قبر ويرجينيا وولف (نويسنده)
  در برابرت خود را پر ميكنم از فرار نكردن
  اي مرگ.

***
  متن سنگ قبر شاپور
  قلبم پر جمعيت ترين شهر دنياست……

***
متن سنگ قبر لودولف كولن رياضي دان

 3/141562353589793238462633862279088

شنبه 19 شهريور 1390برچسب:, :: 21:4 :: نويسنده : موش موشی

فرض کنید شماره تلفن یک فرد را در اختیار دارید و دوست دارید بدانید گوشی وی ساخت کدام کارخانه است و مدل دقیق گوشی او چیست. شاید در نگاه اول چنین چیزی ممکن نباشد، اما در صورتی که شماره مورد نظر شما «ایرانسل» یا «همراه اول» باشد به سادگی چنین کاری امکان پذیر است. تنها لازمه این کار نیز دسترسی به اینترنت است.

خطوط «ایرانسل»
برای پیدا کردن نوع گوشی شماره‌های «ایرانسل» کافی است به آدرس اینترنتی {كليك كنيد}http://92.42.49.87:8080/mtn_ir-mt-web-portal مراجعه کنید.
سپس شماره تلفن همراه مورد نظر را با پیش‌شماره و بدون صفر وارد کنید و روی دکمه «مرحله بعد» کلیک نمایید (به عنوان مثال 9350000000).رصان
در صفحه بعد، کارخانه و مدل گوشی این شماره را خواهید دید.نا

خطوط «همراه اول»
برای پیدا کردن مدل گوشی شماره‌های «همراه اول» نیز کافی است به آدرس http://78.38.243.104:8080/mcci-mt-web-portal مراجعه کنید.
شماره تلفن همراه را با پیش‌شماره و به همراه کد 98 و بدون صفر وارد کرده  و روی دکمه «مرحله بعد» کلیک کنید (به عنوان مثال 989120000000).
در صفحه بعد، کارخانه و مدل گوشی این شماره موبایل را مشاهده خواهید کرد.

 

شنبه 19 شهريور 1390برچسب:, :: 21:3 :: نويسنده : موش موشی

گاو ما ما می کرد
گوسفند بع بع می کرد
سگ واق واق می کرد
و همه با هم فریاد می زدند حسنک کجایی
شب شده بود اما حسنک به خانه نیامده بود. حسنک مدت های زیادی است که به خانه نمی آید. او به شهر رفته و در آنجا شلوار جین و تی شرت های تنگ به تن می کند. او هر روز صبح به جای غذا دادن به حیوانات جلوی آینه به موهای خود ژل می زند.
موهای حسنک دیگر مثل پشم گوسفند نیست چون او به موهای خود گلت می زند.
دیروز که حسنک با کبری چت می کرد . کبری گفت تصمیم بزرگی گرفته است.کبری تصمیم داشت حسنک را رها کند و دیگر با او چت نکند چون او با پتروس چت می کرد. پتروس همیشه پای کامپیوترش نشسته بود و چت می کرد. پتروس دید که سد سوراخ شده اما انگشت او درد می کرد چون زیاد چت کرده بود. او نمی دانست که سد تا چند لحظه ی دیگر می شکند. پتروس در حال چت کردن غرق شد.


برای مراسم دفن او کبری تصمیم گرفت با قطار به آن سرزمین برود اما کوه روی ریل ریزش کرده بود . ریزعلی دید که کوه ریزش کرده اما حوصله نداشت . ریزعلی سردش بود و دلش نمی خواست لباسش را در آورد . ریزعلی چراغ قوه داشت اما حوصله درد سر نداشت. قطار به سنگ ها برخورد کرد و منفجر شد . کبری و مسافران قطار مردند.
اما ریزعلی بدون توجه به خانه رفت. خانه مثل همیشه سوت و کور بود . الان چند سالی است که کوکب خانم همسر ریزعلی مهمان ناخوانده ندارد او حتی مهمان خوانده هم ندارد. او حوصله ی مهمان ندارد. او پول ندارد تا شکم مهمان ها را سیر کند.
او در خانه تخم مرغ و پنیر دارد اما گوشت ندارد
او کلاس بالایی دارد او فامیل های پولدار دارد.
او آخرین بار که گوشت قرمز خرید چوپان دروغگو به او گوشت خر فروخت . اما او از چوپان دروغگو گله ندارد چون دنیای ما خیلی چوپان دروغگو دارد به همین دلیل است که دیگر در کتاب های دبستان آن داستان های قشنگ وجود ندارد.

 

اگه خوشت اومد نظر فراموش نشه

شنبه 19 شهريور 1390برچسب:, :: 21:2 :: نويسنده : موش موشی

من طلا بخورم؟! خدا مرگم بده!

عصرایران: می گویند در برج میلاد بستنی ای سرو می شود که روکش طلا دارد! قیمت این بستنی 250 دلار است!

فرض شماره یک با فرد شماره یک:
- فرض کنید که شما این بستنی را خوردید!
• ما شکر بخوریم که چنین بستنی را بخوریم؟
- مگر شما چه چیزتان از بقیه کمتر است؟!
• از کدام بقیه؟!
- از همان هایی که این بستنی را می خرند و می خورند!
• خب تابلوست! پولمان کمتر است؟!
- خب اینکه مشکلی نیست! بروید وام بگیرید و بستنی روکش طلا بخورید!
• ما اگر به زحمت بتوانیم دو عدد ضامن آن هم از نوع معتبرش را جور کنیم و گوش شیطان کر وام بگیریم، به یک زخم دیگرمان می زنیم نه اینکه برویم بستنی 250 دلاری بخریم!
- خب از آن وام های درست و حسابی بگیرید تا هم بتوانید به زخم تان بزنید و هم به بدنتان!

فرض شماره دو با فرد شماره دو:
- فرض کنید که شما بستنی روکش طلا را خوردید!
• این وصله ها به ما نمی چسبد! بروید با فرد دیگری فرض کنید!
- حالا فرض کنید! می گویند فرض محال که محال نیست! فرض محال کنید!
• خب آخر ما هم مشکلمان همین محال است! وقتی محال است که ما چنین بستنی را بخوریم چرا الکی به معده مان استرس وارد کنیم؟! آخر اصلاً روحیه معده ما با چنین چیزهایی سازگار نیست! ما مدتهاست که می خواهیم برویم مگنوم بخوریم دو دلیم! می ترسیم نکند معده مان از تعجب شاخ دربیاورد! آن وقت شاخش بزند روده مان را سوراخ کند و بعد خر بیار و باقالی بار کن! باز خرج بیمارستان و ...اصلاً ولمان کن! شاید ولمان کردند در خیابان!! ما نمی خواهیم فرض کنیم! برو خودت فرض کن!

فرض شماره سه با فرد شماره سه:
- فرض کنید که شما بستنی روکش طلا را خوردید!
• وا! من طلا بخورم؟! خدا مرگم! نزنین این حرفو! زبونتونو گاز بگیرین! نه آقا! نه! آقامون میگه طلا خطرناکه! یه بار بهش گفتم برام یه النگوی طلا میگیری؟! کلی عصبانی شد و گفت: «زن! این چه حرفیه می زنی؟ فکر کردی من از تو سیر شدم که برات النگوی طلا بگیرم! هیچ فکر کردی اگر یک روز النگو رو دستت کردی و به خاطر اون النگو کشتنت من دیگه با این عذاب وجدان نمی تونم زندگی کنم؟!» ما هم دیدیم راست میگه! حالا شما توقع دارین من طلا بخورم! نه! وای خدا مرگم بده! اگه شکممو سفره کردن چی؟! شما جواب آقامونو میدین؟!

فرض شماره چهار با فرد شماره چهار:
- فرض کنید شما چنین بستنی را خوردید!
• دیگه چی؟! می خوای یه روز خوش تو زندگی نداشته باشم؟! می خوای هر وقت میرم دستشویی از استرس نتونم درست کارمو بکنم؟! اصلاً اگر ما طلا را خوردیم و طلا کشید پایین! آنوقت ما چه غلطی بکنیم! از آن بدتر اگر طلا کشید بالا و ما خواستیم طلایمان را بفروشیم چه؟ می دانید چه مصیبتی باید بکشیم تا این طلا را دفع کنیم و آن را بتوانیم به موقع بگیریم! جایتان خالی یک بار یک سنگ بی ارزش دفع کردیم کلی بدبختی کشیدیم! این که دیگر طلاست و مشکلاتش دو برابر است! آخر هم باید دفعش کنی و هم باید موقع دفع مراقب باشی یک وقت داخل چاه نیافتد!

فرض شماره پنج با فرد شماره پنج:
- فرض کنید شما بستنی روکش طلا را خوردید!
• چرا فرض کنم؟! می روم و بستنی روکش طلا را میخرم و می خورم! دیگر چرا ذهنم را اذیت کنم و فرض کنم!
- ایول! یعنی شما می توانید چنین بستنی را بخرید؟!
• بله که می توانم! چرا نتوانم! پول دارم! بستنی می خرم و می خورم!
- ایول! می توانم بپرسم راز موفقیتتان چیست؟!

 

• خیر! چرا حرف سیاسی می زنید؟! بروید مزاحم نشوید آقا!

شنبه 19 شهريور 1390برچسب:, :: 21:1 :: نويسنده : موش موشی

برخورد پليس در نقاط مختلف جهان

 

برخورد پليس در نقاط مختلف جهان

آمریکا: شما خلاف می کنید ، پلیس شما را دستگیر میکند. احیاناً آن وسط مقادیری مشت و لگد توسط افسر پلیس دریافت میدارید. یک نفر از این صحنه فیلم میگیرید و در اینترنت پخش می کند. صحنه ضرب و شتم شما از ۲۲۲ کانال خبری و سیاسی پخش میشود. پلیس رسوا می شود. پلیس از مردم آمریکا عذرخواهی می کند. پلیس ۱۵ میلیون دلار به شما غرامت می دهد. شما نیز به خاطر جرمی که مرتکب شده اید مجازات می شوید.

ایتالیا: شما خلاف می کنید ، پلیس شما را دستگیر می کند. شما به پلیس رشوه می دهید. شما آزاد می شوید!
 
فرانسه: شما خلاف می کنید اما پلیس شما را دستگیر نمی کند چون فعلاً به خاطر حقوق پایینش در حال اعتصاب است.
 
انگلیس: شما خلاف می کنید و پلیس یک مسلمان سیاه پوست عرب را به جای شما دستگیر می کند.
 
آلمان: شما خلاف می کنید و سگ های پلیس ردتان را پیدا می کنند و شما را دستگیر می کنند.
 
سوئیس: شما خلاف نمی کنید پس نیازی به حضور پلیس نیست.
 
چین: شما خلاف می کنید. شما اعدام می شوید!
 
هندوستان: شما خلاف می کنید. پلیس شما را دستگیر می کند و شما عاشق دختر رییس پلیس می شوید و توسط اون دختر از زندان فرار می کنید و در حالیکه دو تایی آواز میخوانید و دور درخت می چرخید و روسری دور گردن معشوقه تان می پیچید و هی دستش را می گیرید و می کشید و ول میکنید به دوردست ها فرار می کنید.
 
روسیه: شما خلاف می کنید اما قبل از آنکه توسط پلیس دستگیر شوید توسط گروه های رقیب کشته می شوید
 
و ایران: هی شما خلاف می کنید... هی پلیس خلاف می کنه !

 

می‌دونید كارتن‌هایی كه دوست داشتیم عاقبتشون چی شد؟

آقای سکسکه عمل کرده, میره سر کار و میاد و زندگیشو می کنه!
الفی دیگه از هیچی نمی ترسه!
آلیس, شوهر کرده, دو تا بچه ام داره و یه زندگی حقیر توی یه آپارتمان 50 متری ساده,
آن شرلی! ارایشگر معروفی شده تو جردن و چند تا محله بالا شهر شعبه زده حسابی جیب مردم و خالی میکنه به اسم گریم و رنگ موهای عالی....
ای کیو سان کراکی شده و مخش تعطیل تعطیله!
بامزی یه خرس بزرگ شد و شکارش کردن!... شلمان هنوزم خوابه!
پت پستچی بازنشسته شده و الانم تو خونه سالمندان منتظر مرگشه!
بنر رو یادته؟ پوستشو تو خیابون منوچهری 30 تومن می فروختن!
بالتازار و زبل خان آلزایمر گرفتن.
دامبو ، پلنگ صورتی, پسر شجاع, خانوم کوچولو, شیپورچی, یوگی و دوستاش همه توی یه سیرک بزرگن!
تام سایر حسابی با کلاس شده و موهاشو مدل جوجه تیغی درس میکنه!
تام و جری دوتا دوست صمیمی شدن!
تن تن تو یه روزنامه خبرنگار بود, الان تو زندانه!(لابد به جرم آزادی اندیشه!!)
میگن خاله ریزه رفته مکه و حاج خانوم شده, تو مجالس زنونه روضه می خونه و خرج زندگی خودشو شوهر معلولشو ازین راه در می آره! قاشق سحر آمیز و جنگلی ام دیگه تو کار نیست!
جیمبو رو از رده خارج کردن(اینو دقیقن نمی دونم, شایدم اجاره دادنش به ایران ایر!!)
چوبین خیلی وقته که مادرش و پیدا کرده و دنبال یه وامه تا ازدواج کنه!
حنا خانوم دکتر شده, مادرشم از آلمان برگشته کنارش!
خپل رو از باغ گلها انداختنش بیرون, اونجا یه برج 1000 طبقه ساختن! (چند روز پیش کنار یه سطل آشغال دیدمش - خیلی لاغر شده!)
خانواده دکتر ارنست همسایه مونن, هر سه تا بچه اش رفتن, زن دکتر خیلی مریضه!
رابین هود رو تو اسلام شهر گرفتنش - به جرم شرارت!- هفته دیگه اعدامش می کنن!
سوباسو و کاکرو قهرمان جهان شدن, خوب که چی؟!
کایوت, بالاخره رود رانر رو گرفت ولی از شانس بدش ! آنفولانزای مرغی گرفت و... اونم مرد!
هیشکی نفهمید گالیور عاشق فلورتیشیاست!
لوک خوش شانس ساقی محله مونه!
مارکو پولو تو میدون راه آهن یه میوه فروشی زده - میگن کارش خیلی گرفته!-
گربه سگ عمل کردن و جدا شدن!
ملوان زبل تو کار قاچاق آدمه!
آقای پتی بل تو میدون شوش یه بنکدار کله گندس!
معاون کلانتر ارتقای شغلی پیدا کرده, داره میشه رئیس پلیس!
آقای نجار مرده و از وروجکم خبری نیست!
پت و مت حالا دیگه دوتا آقای مهندسن!
هایدی یه پزشک ماهر شده و چشمای مادر بزرگ و عمل کرد
نل افسردگیش خوب شد و داستان زندگیشو به زودی چاپ میکنه!
راستی بابا لنگ دراز هپاتیت C داره... واسش دعا کنید!
بلفی و لی لی بیت رو با همدیگه گرفتن و سنگسار شون کردن!
دادلی دورایت دو ساله که رئیس جمهور شده.!!!

می‌دونید كارتن‌هایی كه دوست داشتیم عاقبتشون چی شد؟

آقای سکسکه عمل کرده, میره سر کار و میاد و زندگیشو می کنه!
الفی دیگه از هیچی نمی ترسه!
آلیس, شوهر کرده, دو تا بچه ام داره و یه زندگی حقیر توی یه آپارتمان 50 متری ساده,
آن شرلی! ارایشگر معروفی شده تو جردن و چند تا محله بالا شهر شعبه زده حسابی جیب مردم و خالی میکنه به اسم گریم و رنگ موهای عالی....
ای کیو سان کراکی شده و مخش تعطیل تعطیله!
بامزی یه خرس بزرگ شد و شکارش کردن!... شلمان هنوزم خوابه!
پت پستچی بازنشسته شده و الانم تو خونه سالمندان منتظر مرگشه!
بنر رو یادته؟ پوستشو تو خیابون منوچهری 30 تومن می فروختن!
بالتازار و زبل خان آلزایمر گرفتن.
دامبو ، پلنگ صورتی, پسر شجاع, خانوم کوچولو, شیپورچی, یوگی و دوستاش همه توی یه سیرک بزرگن!
تام سایر حسابی با کلاس شده و موهاشو مدل جوجه تیغی درس میکنه!
تام و جری دوتا دوست صمیمی شدن!
تن تن تو یه روزنامه خبرنگار بود, الان تو زندانه!(لابد به جرم آزادی اندیشه!!)
میگن خاله ریزه رفته مکه و حاج خانوم شده, تو مجالس زنونه روضه می خونه و خرج زندگی خودشو شوهر معلولشو ازین راه در می آره! قاشق سحر آمیز و جنگلی ام دیگه تو کار نیست!
جیمبو رو از رده خارج کردن(اینو دقیقن نمی دونم, شایدم اجاره دادنش به ایران ایر!!)
چوبین خیلی وقته که مادرش و پیدا کرده و دنبال یه وامه تا ازدواج کنه!
حنا خانوم دکتر شده, مادرشم از آلمان برگشته کنارش!
خپل رو از باغ گلها انداختنش بیرون, اونجا یه برج 1000 طبقه ساختن! (چند روز پیش کنار یه سطل آشغال دیدمش - خیلی لاغر شده!)
خانواده دکتر ارنست همسایه مونن, هر سه تا بچه اش رفتن, زن دکتر خیلی مریضه!
رابین هود رو تو اسلام شهر گرفتنش - به جرم شرارت!- هفته دیگه اعدامش می کنن!
سوباسو و کاکرو قهرمان جهان شدن, خوب که چی؟!
کایوت, بالاخره رود رانر رو گرفت ولی از شانس بدش ! آنفولانزای مرغی گرفت و... اونم مرد!
هیشکی نفهمید گالیور عاشق فلورتیشیاست!
لوک خوش شانس ساقی محله مونه!
مارکو پولو تو میدون راه آهن یه میوه فروشی زده - میگن کارش خیلی گرفته!-
گربه سگ عمل کردن و جدا شدن!
ملوان زبل تو کار قاچاق آدمه!
آقای پتی بل تو میدون شوش یه بنکدار کله گندس!
معاون کلانتر ارتقای شغلی پیدا کرده, داره میشه رئیس پلیس!
آقای نجار مرده و از وروجکم خبری نیست!
پت و مت حالا دیگه دوتا آقای مهندسن!
هایدی یه پزشک ماهر شده و چشمای مادر بزرگ و عمل کرد
نل افسردگیش خوب شد و داستان زندگیشو به زودی چاپ میکنه!
راستی بابا لنگ دراز هپاتیت C داره... واسش دعا کنید!
بلفی و لی لی بیت رو با همدیگه گرفتن و سنگسار شون کردن!
دادلی دورایت دو ساله که رئیس جمهور شده.!!!

 

صفحه قبل 1 ... 5 6 7 8 9 ... 10 صفحه بعد
پيوندها


ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 30
بازدید دیروز : 46
بازدید هفته : 142
بازدید ماه : 139
بازدید کل : 13698
تعداد مطالب : 194
تعداد نظرات : 74
تعداد آنلاین : 1